سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
لینک دوستان
ویرایش
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :9
  • بازدید دیروز :1
  • کل بازدید :74309
  • تعداد کل یاد داشت ها : 47
  • آخرین بازدید : 103/2/1    ساعت : 5:21 ع

این شهدا که سه شنبه تشییع شدند و آدم عکس مادرای شهدا رو که میبینه میفهمه-فقط یکم-از فشاری رو که حسین تحمل کرد. عجب وقتی هم اومدن....وقتی که بیشتر ما امیدوار به توافق بودیم. خواستن بگن به خدا امید داشته باشین نه به خلق خدا. اونم چه خلقی ... همونی که با آواکسش مارو زنده به گور کرد... به ما امید داشته باشین1 

 

 

 

 

 

 

 

 

پ ن:حالا یه بیمار دلی پیدا میشه میگه شما کفر میگید. مگه میشه از مرده انتظار کمک داشت؟  جواب :کفر رو تو و امثال تو میگید که به همه امید دارید الا خدا  و  بندش

 

 

 

آب خوردن ما به ((السلام علیک یا اباعبدالله)) وصله نه به امضای اوباما





      

"سلام داش مشتی‌های سپاه روح الله قدم به چشم.
 
کاش نیامده بودید در این دوره که برای غسل تان باید از شمر زمان آب بگیریم ، البته می گویند شمر امان نامه داده و آدم مودب و هوشمندی است.
 
مبادا فکر کردید ماجرای صفین است و شمشیر بر گلوی مولایمان گذاشتند که باید مذاکره کنید. فقط رای دادیم که زندگی بچرخد عزت و شرف ملت هم بچرخد اما ظاهرا در ترجمان (چرخیدن = پیچاندن ) معنی شده است.
 
شاید نگران شدید که عمروعاص می خواهد کلک بزند.
 
نکند نگران شدید جام زهر دیگری در کار است.
 
چرا آمدید ؟ الان چه موقع آمدن بود آخر؟
 
داش مشتی ها آمدید به رخ بکشید که ما لب تشنه، دست بسته، شکنجه شده، در گودال زنده به گور شدیم و به مولایمان پشت نکردیم؟؟
 
شهدا با شما عهد می بندیم اگر بند بند استخوانهایمان را جلوی فرزندانمان جدا کنند ،اگر در آتش کینه اسرائیل بسوزیم، اگر تکه تکه گوشتهای تنمان زیر دندان لیبرالیسم و فرزندان نامشروعشان، تکفیری‌ها و منافقین جویده شود دست از یاری رهبرمان برنخواهیم داشت.
 
یا علی





      
بسته
پنج شنبه 94/3/28 | * مالک *

باید بمیرند کسانی که در حضور شهدا با فکر مردن شهیدان هرچه خواستند کردند و انجام میدهند  جالب اینجاست که بعضی از آنان نشان رزمندگی داشتند ((دقت کنید داشتند))

اما بعد

تلنگری که باعث شد این وجیزه رو بنویسم این بود و هست و خواهد بود که چرا فاصله گرفتیم؟

از دهه شصت    نه از نظر فناوری که از نظر اعتقاد

 

 

 

 

از نظر من یعنی فقط از نظر بنده چشم داشتن به بیگانگان نبود بصیرت و از همه مهم تر به حاشیه روندن نیرو های ارزشی و بسیجیه

 





      
صبوری...
پنج شنبه 94/3/28 | * مالک *

دیری‌است از خود، از خدا، از خلق دورم
با این‌همه در عین بی‌تابی صبورم
 
پیچیده در شاخ درختان، چون گوزنی
سرشاخه‌های پیچ‌درپیچ غرورم
 
هر سوی سرگردان و حیران در هوایت
نیلوفرانه پیچکی بی‌تاب نورم
 
بادا بیفتد سایه‌ی برگی به پایت
باری، به روزی روزگاری از عبورم
 
از روی یکرنگی شب و روزم یکی شد
همرنگ بختم تیره رختِ سوگ و سورم
 
خط می‌خورد در دفتر ایام، نامم
فرقی ندارد بی‌تو غیبت یا حضورم
 
در حسرت پرواز با مرغابیانم
چون سنگ‌پشتی پیر در لاکم صبورم
 
آخر دلم با سربلندی می‌گذارد
سنگ تمام عشق را بر خاک گورم

....

.

....

التماس دعا...

.

 صلوات

....


 





      


پیامهای عمومی ارسال شده

+ چند وقت پیش یه شعر خوندم...دلم گرفت ((ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد)) یاد حاج احمد افتادم...حاج احمد متوسلیان حزب الله چقدر برای آزادی سمیر قنطار تلاش کرد که تلاش قابل تحسینی هم کرد و خدا قوت بهشون اما ما چقدر برای آزادی نه حداقل معلوم شدن وضعیت حاج احمد کردیم؟؟ شایدم تلاش شده و من خبر ندارم



+ بسم رب الحسین محرم است و شب شش ماهه . . . شب باب الحوائج «تلضی مکن نازنینم» به امید توجهش . . . خوبان خدا دعایم میکنید؟!! عکس نوشت:هیات محبان اهل بیت رشت Mohebban.info



+ هنوز هم در وجود من قطره ای از یادت مانده حاج احمد هر چند تو را ندیدم ولی بدان ولی بدان با یاد تو و برای تو با پرچم محمدرسول الله هم قدس را فتح میکنیم و هم مکه را آزاد حتی اگر شیخ های ما بخواهند نیویورک گردی بکنند و حرفی از تو نزنند و ظریفان ما قهقهه بزنند چشم ما به چشم اماممان است حضرت سید علی



+ شاید گاهی اوقات نیاز به آرامش داریم بدون خنده...بدون گریه فقط نگاه کنی به دور و برت و کسی نباشه فقط خودت و ... خدای خودت . . . یا انیس من لا انیس له عکس نوشت:ساحل بابلسر-تابستان93



+ گرنگاهی به ما کند زهرا درد ها را دوا کند زهرا . . . . هوا هوای روضه ی حضرت زهراست تو صحن جامع چرا حالا مشهد؟؟ . . . . کرمت کرم فاطمست حرمت حرم فاطمست قسمت قسم قسم فاطمست پ.ن: اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ



+ عشق رسوایی محض است که حاشا نشود عاشقی با اگر و شاید و اما نشود شرط اول قدم آن است که مجنون باشیم هر کسی در به در خانه ی لیلا نشود دیر اگر راه بیافتیم، به یوسف نرسیم سر بازار کسی منتظر ما نشود لذت عشق به این حس بلا تکلیفی ست لطف تو شامل حالم بشود یا نشود؟ من فقط روبروی گنبد تو خم شده ام کمرم غیر در خانه ی تو تا نشود هر قدر هم بشود دور ضریح تو شلوغ من ندیدم که بیاید کسی و جا نشود

+ السلام علیک یابن امیرالمومنین السلام علیک یابن فاطمه . . . دیگر حرفی ندارم .. فقط السلام علیک یا اباعبدالله



+ (((و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین))) حکومت ما حکومت روستانشین هاست حتی اگر قارون های بی بصیرت آن را ارث خود بدانند



+ ویکتور هوگو یک جمله ای دارد که نمی دانم از گوستاو لوبون است یا همین حسین پناهی خودمان، اما بیشتر حرف های کوروش کبیر است که آنتوان چخوف از او نقل کرده و بعد به دست دکتر شریعتی رسیده که فکر کرده انیشتن آن را از هرودت گرفته و به اسم ابراهام لینکن منتشر کرده اما در واقع یا از گاندی است یا مارتین لوترکینگ ... خلاصه خیلی جمله با معنایی بود که از یادم رفت!



+ یک واژه پشت واژه و یک خشت روی خشت دستم به روی دفتر شعرم چنین نوشت در سایه سار قبه ی سالار کربلا کفران نعمت است طلب کردن بهشت